هستیهستی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

کوچولویی که همه زندگی ما شد

اتفاقات این چند روزه

سلام عزیزم خوبی شیکر طلای من هفته پیش عروسی دایی هادی بود. جات خالی خوش گذشت البته احتمالا تو هم تو دل مامانی داشتی خوش میگذروندی. تو عروسی همه هی منو دعوا میکردن میگفتن بشین نینی خسته میشه منم یه کم گوش میکردم ولی باز طاقت نمیاوردم بشینم  خلاصه همه بیشتر نگران تو بودن تا من. سه شنبه هم رفتم دکتر و صدای قلبتو شنیدم. اینقد تند تند میزد. 144 تا در دقیقه. قربون قلبت برم که اینقد تند میزنه  ایشالا امروزم میریم با بابایی تست غربالگری که مطمئن بشیم سالم و خوبیییییی دوستت دارم یه عالمههههههههههه ...
30 شهريور 1391

روزانه

سلام شیکر من خوبی؟ خیلی وقت بود واست چیزی ننوشته بودم. 28/5/91 واسه اولین بار رفتم سونوگرافی و دیدمت خیلی کوچولو بودی. دکتر قشنگ بهم نشونت داد  خیلی حس جالبی بود. الانم تقریبا 3 ماهمون داره تموم میشه دیگه داری حسابی بزرگ میشی. چند روزی هست که مامان سرما خورده  به خاطر شما نمیتونم قرص بخورم امیدوارم تو این مدت مریضی مامان اذیت نشی. هنوز چاق نشدم ولی فکر کنم دیگه کم کم شیمکم داره شروع میکنه به قلمبه شدن دوستتتتتتتتتتتتتتتتت دارم، مواظب خودت باش ...
16 شهريور 1391
1